معنی و تفسیر غزل 284 حافظ: هاتفی از گوشه میخانه دوش

غزل 284 حافظ با مصرع «هاتفی از گوشه میخانه دوش» آغاز می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که سروش عالم غیب در شب دوشین به شاعر اعلام داشته که شراب بنوشد، چراکه خداوند گناهان را می‌بخشد. لطف خداوند شامل حال بندگان خواهد شد و فرشته حامل پیام الهی، بشارت مهربانی را خواهد رساند. این غزل حافظ به استقبال غزل شاه شجاع سروده شده و زمان آن به سال‌های اول سلطنت برمی‌گردد که در محضر شاه جلسات ادبی تشکیل می‌شده است. شرح کامل معنی و تفسیر غزل 284 را در سایت فال حافظ بخوانید.

توجه: فال و طالع‌بینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.

غزل شماره 284 حافظ

هاتفی از گوشه میخانه دوش

گفت ببخشند گنه می بنوش

لطف الهی بکند کار خویش

مژده رحمت برساند سروش

این خرد خام به میخانه بر

تا می لعل آوردش خون به جوش

گر چه وصالش نه به کوشش دهند

هر قدر ای دل که توانی بکوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست

نکته سربسته چه دانی خموش

گوش من و حلقه گیسوی یار

روی من و خاک در می فروش

رندی حافظ نه گناهیست صعب

با کرم پادشه عیب پوش

داور دین شاه شجاع آن که کرد

روح قدس حلقه امرش به گوش

ای ملک العرش مرادش بده

و از خطر چشم بدش دار گوش

معنی و تفسیر غزل 284 حافظ

این روزها احساس گناه می‌کنی و خودت را سزاوار لطف خداوند نمی‌دانی، با این افکار ناامیدانه مقابله کن. خداوند بخشاینده بزرگ‌تر از آن است که گناهان کوچک بندگان را عفو نکند و همواره انسان‌ها را به توبه دعوت می‌کند.

با تلاش و همت فراوان به مقصود می‌رسی. قطعاً در بین راه با مشکلاتی مواجه می‌شوی که کاملاً طبیعی است. با کسانی که گمان می‌کنی دشمن تو هستند عاقلانه رفتار کن زیرا که چه بسا دچار اشتباه شده باشی و نیت آنها خیر باشد. به درگاه خداوند دعا کن و سلامتی خود، خانواده و دوستانت را از او بخواه.

به تعبیر دیگر:

به شدت احساس گناه می کنی و خود را از گناهکاران می دانی، ولی بدان که لطف خدا بیشتر از جرم ماست. از او ناامید مشو و تنها از او یاری بخواه. گرچه هیچ کاری بدون خواست خدا انجام نمی پذیرد، اما همت و تلاش تو نیز لازم است تا بتوانی به مقصود دل خود برسی. مراد خود را از خدا بخواه تا بیابی.

نتیجه تفال شما به غزل 284

  • آرزویت را از خداوند طلب کن و دیگر با دوستان بد عهد و فریبکار نشست و برخاست نکن و بر خدا توکل کن. امید به او داشته باش و همین هفته به یکی از مشاهد متبرکه برو و نذر خود را ادا کن تا به زودی آثار آن را ملاحظه کنید.
  • دلسرد نباش. قیام کن و در خود انقلاب درونی ایجاد کن و با دقت، سرعت عمل، فعالیت و اراده، شاهد مقصود را در آغوش بگیر و به دیگران متکی نباش، بلکه دست به سوی خدای عزو جل دراز کن و از او یاری بخواه. خواهید دید که به مراد خویش می رسید.
  • شما انسان خوبی هستی ولی اعتقادات ویژه ای داری و زیاد به حلال و حرام توجه نداری. قدری به اطراف و اطرافیان نگاه کن و از گذشته دیگران پند بگیر. نسبت به همسرت که عاشقانه تو را می خواهد، مهربان و صمیمی باش و از لجبازی و بگو مگو و سخنان ناهنجار در خانه دست بردار زیرا همه شما را دوست دارند ولی شما خود لجباز هستید.
  • حضرت حافظ در بیت های چهارم تا ششم می فرماید: این عقل نا آزموده را به میخانه عارفان راهنمایی کن تا با شراب سرخ، معرفت در او گرمی بوجود آورد و با تجربه اش کن. اگر چه با تکیه بر طاعت خود نمی توان به وصال محبوب رسید، ای دل هر چه در توان داری، کوشش کن. گوشم نوکر حلقه به گوش زلف محبوب باد و چهره من از نزدیکی غبار استان مرشد دور مباد.حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
  • اگر می خواهید او به عهدش وفا کند و خلاف روا ندارد، به مدت ۶ شب با حضور قلب و معنی، سوره مبارکه مریم آیه ۵۴ تا ۶۰ را بخوانید. خواهر به شما سخت نیازمند است. به یاریش بشتاب. ملاقات مهمی در این چند روزه خواهید داشت که بسیار مفید است.
  • سلامتی شما به خطر می افتد. باید بیشتر توجه کنید. فرزند یا برادر شما بهانه گیری می کند. او را نصیحت کنید. در امور علمی موفق می شوید.

تعبیر کامل غزل 284 حافظ

هاتفی از گوشه میخانه دوش

گفت ببخشند گنه می بنوش

دیشب سروشی از عالم غیب از گوشه میخانه ندا داد که شراب بنوش که گناهان را می‌بخشند.

لطف الهی بکند کار خویش

مژده رحمت برساند سروش

بخشایش خداوند کارساز است و فرشته غیبی مژده رحمت را می‌رساند.

این خرد خام به میخانه بر

تا می لعل آوردش خون به جوش

این عقل ناپخته را به میکده معرفت ببر تا غلبه عشق خون او را به جوش آورد و پخته گردد.

گر چه وصالش نه به کوشش دهند

هر قدر ای دل که توانی بکوش

هرچند به پشت گرمی کوشش و جدیت، وصال یار نصیب نمی‌شود،‌ ای دل، تا آنجا که می‌توانی در این راه تلاش کن.

لطف خدا بیشتر از جرم ماست

نکته سربسته چه دانی خموش

مهربانی خداوند بر گناه ما فزونی دارد. دم فرو بند که تو از مهربانی و عنایت ایزدی آگاهی نداری.

گوش من و حلقه گیسوی یار

روی من و خاک در می فروش

من غلام حلقه به‌گوش گیسوی دلدار هستم و چهره‌ام بر خاک درگاه پیر باده‌فروش قرار خواهد داشت.

رندی حافظ نه گناهیست صعب

با کرم پادشه عیب پوش

رندی و بی‌پروایی حافظ در برابر بزرگواری پادشاه باگذشت بخشایشگر، گناه بزرگی نیست.

داور دین شاه شجاع آن که کرد

روح قدس حلقه امرش به گوش

شاه شجاع، آن حاکم اسلام که جبرئیل حلقه اطاعت او را در گوش خود دارد.

ای ملک العرش مرادش بده

و از خطر چشم بدش دار گوش

ای خداوند فرمانروای آسمان، آرزوهایش را برآور و او را از آسیب چشم زخم محافظت فرما.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 284 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 12

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا