معنی و تفسیر غزل 353 حافظ: من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم

غزل 353 حافظ با مصرع «من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم» آغاز می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ که از دشمنان سرسخت ریاکاری و زهدفروشی است، می‌گوید که من علاقه‌ام به زیبارویان و باده شراب را ترک نخواهم کرد و هرچند پیش از این صد بار توبه کرده‌ام، دیگر توبه نمی‌کنم. این غزل در پاسخ به افراد نان به نرخ روز خور سروده شده و آینه تمام نمای افکار و اندیشه‌های این شاعر در زمان حکومت امیر مبارزالدین است. شرح کامل معنی و تفسیر غزل 353 را در سایت فال حافظ بخوانید.

توجه: فال و طالع‌بینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.

غزل شماره 353 حافظ

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم

صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور

با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است

گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم

هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا

تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم

ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن

محتاج جنگ نیست برادر نمی‌کنم

این تقویم تمام که با شاهدان شهر

ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم

حافظ جناب پیر مغان جای دولت است

من ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم

معنی و تفسیر غزل 353 حافظ

به عهد و پیمانت وفادار هستی و می‌توان در راه عشق و محبت به تو اعتماد کرد. افراد زیادی قصد دارند که تو را از عشقی که داری منصرف کنند اما تو به سخنان آنها اهمیتی نمی‌دهی. اهل حیله و مکر نیستی و همین تو را محبوب اطرافیان می‌سازد.

برای اینکه سر از کار خودت دربیاوری باید در موقعیت و مکان مناسب قرار بگیری. مراقب حسودان و طعنه‌زنندگان باش. با توکل به خداوند و با کمک خلق و خوی نیکوی خود موفق و پیروز می‌شوی پس از پروردگار یاری بخواه. لطف خداوند به زودی شامل حال تو می‌شود به شرطی که عرض ارادت به انسان‌های صاحب گوهر را فراموش مکنی.

به تعبیر دیگر:

افراد بسیاری در زندگیت وجود دارند که سعی می کنند تو را وادار کنند از عشقی که در دل داری صرف نظر کنی، اما تو راضی به ترک عشق خود نمی شوی. از مال دنیا و موقعیت های اجتماعی خود در راه این عشق گذشته ای و مصمم و پابرجا ایستاده ای. بدان که بزودی لطف خدا از هر نظر شامل حال تو می گردد.

نتیجه تفال شما به غزل 353

  • از اینکه به خانواده خود نهایت علاقه را دارید و در تمام احوال مراقب آنها می باشید، خداوند نیز در عوض به شما عنایت و توجه دارد. بطوری که چندین بار شما را از ورطه هولناک رهایی بخشیده. پس به این کار حتماً ادامه دهید که سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد و برای شما بسیار مفید است.
  • از اینکه حاضر نمی باشی از این نیت و راه و کار دست بردارید و تمام تلاشتان آنست که در این راه موفق شوید، جای بسی خرسندی و خوشحالی است اما باید از نصایح افراد با تجربه و استادان نیکو حتماً بهره مند شوید تا مسیر را اشتباهی طی نکنید.
  • موفقیت در چند قدمی شماست. با دقت، سرعت عمل وکوشش بیشتر حرکت کنید. کامیابی در دستان او و شماست. اندکی صبر، شکیبایی، توکل بر خداوند متعال و دعای پدر و مادر مشکل را حل می کند. مسافرت را فعلاً صلاح نمی دانم زیرا در آینده ای نزدیک مسافرتی مهم در پیش دارید. موج التماس دریا به آسمان است پس دریاهای بزرگ موج های بزرگتر دارند.
  • دیگران به زندگی شما حسادت می ورزند. مواظب باشید. ضمناً همسر و فرزندانی لایق خواهید داشت و از زندگی نسبتاً خوبی برخوردار خواهید شد. به مقامات بالا دست پیدا می کنید و زندگی شما چنان رونق می گیرد که همه را شیفته خود می سازید.
  • به زودی تغییرات عمده و کلی در اوضاع حاصل می شود. بطوری که منافع شما تامین می گردد و او از اسب سرکش غرور، پایین خواهد آمد و مطیع می گردد.

تعبیر کامل غزل 353 حافظ

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم

صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم

من از عشق زیبارویان و پیاله شراب روگردان نیستم، صدبار از این کار‌ها توبه کرده‌ام و دیگر توبه نمی‌کنم.

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور

با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم

در پیش من بوستان بهشت، سایه درخت طوبی، کاخ بهشتی و حوریان بهشتی ارزش خاک کوچه محبوبم را ندارد.

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است

گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم

شیوه فهمانیدن و تکرار مطلب کردن صاحب نظران و اهل بصیرت در یک اشاره خلاصه می‌شود. من هم اشاره‌ای کردم و دیگر تکرار نمی‌کنم.

هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا

تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم

تا وقتی که به میخانه نروم، هرگز از سر و عقل خود باخبر نمی‌شوم.

ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن

محتاج جنگ نیست برادر نمی‌کنم

شیخ اندرزگو با طعنه و تحقیر گفت که از عشقبازی دست بردار! احتیاجی به ستیزه و جدال نیست، من از این کار دست بر نمی‌دارم.

این تقویم تمام که با شاهدان شهر

ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم

همین اندازه پرهیزکاری برای من کافی است که مانند واعظ برای جلب نظر خوبرویان شهر، بر سر منبر ادا و اطوار در نمی‌آورم.

حافظ جناب پیر مغان جای دولت است

من ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم

ای حافظ، درگاه پیر می‌فروش جایگاه رسیدن به اقبال و نیکبختی است، من از خاکبوسی این درگاه و فروتنی در برابر آن دست بر نمی‌دارم.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 353 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 12

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا