معنی و تفسیر غزل 72 حافظ: راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

غزل 72 حافظ با مصرع «راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست» آغاز می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ نشان می‌دهد که شاعر در عین ایمان به خدا بدون اینکه خود را درگیردار و دسته‌ای از عارفان کند راه عرفان را بر می‌گزیند. در راهی که حافظ برگزیده یعنی راه عشق باید همواره در میانه و جان بر کف بود. چرا که عشق مانند کاری خیر می‌ماند که باید دل خود را با تمام وجود به آن سپرد و در راه عاشقی عقل هیچ کاره است.. شرح کامل معنی و تفسیر غزل 72 را در سایت فال حافظ بخوانید.

توجه: فال و طالع‌بینی جنبه سرگرمی دارد و پیشنهاد نمی‌کنیم بر اساس آن تصمیم بگیرید.

غزل شماره 72 حافظ

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

معنی و تفسیر غزل 72 حافظ

عجله و شتاب در کاری که می‌خواهی انجام دهی سودی ندارد پس کمی صبور باش و خود را کنترل کن. هیچ‌کس از آینده خبر ندارد. عشق، محبت و ایمان به هدف تو را هر چه سریع‌تر به مراد دلت خواهد رساند. اگر قصد ازدواج کرده‌ای در آن موفق خواهی شد.

به تعبیر دیگر:

راه عشق رهی پرخطر است و در جولانگاه عشق عقل راه ندارد. راهی که تو انتخاب کرده ای اگرچه راهی سخت و دشوار است ولی بهترین انتخاب است. پس بی آنکه درنگ کنی و فرصت را از دست بدهی کارت را به انجام برسان و به سرزنش های دیگران توجه نداشته باش که همه این حرفها از روی نادانی است. اگر می خواهی به گنجهای مادی و معنوی برسی وقت عمل فرا رسیده است.

نتیجه تفال شما به غزل 72

  • این نیت راهی سخت و طولانی در پیش دارد. بویژه رقیبان زیادی در کمین می باشند که آنان نیز منتظر فرصت و حاسد موفقیت این راه می باشند. پس اگر قصد کامیابی داری، باید بر سرعت کار و تلاش خود بیفزایی و از اراده و علاقه خود حقیقاً کمک بگیری.
  • همین پنجشنبه، به یکی از مشاهد متبرکه برو و نذر خود را ادا کن و سوره مبارکه المائده، از آیه ۲۰ تا ۴۵ را با معنی و حضور قلب بخوان.
  • در مسیر پیشرفت و تعالی گام بر می دارید. پس لحظه ای درنگ را جایز نمی دانم چون رقبا گوش به زنگ می باشند و اگر بر اسب تلاش و علاقه سوار شوی، پیروزی و کامیابیتان، حتمی است. ابداً تردید نداشته باش که نگرانی شما بی مورد و بی جهت می باشد، زیرا در کار خیر، حاجت هیچ استخاره ای نمی باشد.
  • تنها از عقل و هوش خود بهره بگیر و اگر مایلی از مشورت فردی که بسیار خبره و استاد می باشد، بهره مند شو که گشایش حاصل می شود.
  • از زخم زبان دیگران ابداً ناراحت نشو و به سخنان اطرافیان گوش نده. بلکه تمام افکار خود را متوجه پیدا کردن راه درست، برای کامیابی در این را مبذول دار که آخرلامر، شاهد موفقیت را در آغوش می گیری.
  • در راه خوبی قدم گذاشته ای پس، از ناملایمات آن واهمه و ترس نداشته باش. خدا با شماست. توکلت بر خدا باشد.
  • خیلی مهربان، دلسوز، طناز، تودل برو، خوش مشرب، خوشدل، فهیم و عاقل هستی اما دیگران ارزش واقعی تو را نمی دانند. ناراحت نباش. قدر زر، زرگر بداند.
  • مسافرت را توصیه می کنم. خرید و فروش هر دو نافع است. از سفر کرده خبری دریافت می کنید. به زودی مژده ای نیکو میشنوید. موفقیتی بزرگ بدست می آورید. پس مرا نیز دعا کنید.
  • آشوبی که از این نیت در دل دارید، بر اثر وسواس شدید شما می باشد. در حالیکه فکر می کنید که او شما را بازی می دهد ولی دلش پی دیگر است. پس وظیفه شما این است که دل او را تصاحب کنید. موفقیت همراه شماست.

تعبیر کامل غزل 72 حافظ

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

راهِ عشق، راهی است که هیچگونه نهایت و پایانی ندارد و در این راه جز تسلیم جان، چاره نیست. یعنی کسی که به راهِ عشق قدم نهاد باید از جان بگذرد تا به مطلوب واصل گردد.

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

هر وقت دل به عشق بسپاری، آن زمان، زمانِ خوش است یعنی آن دمی که عاشق می‌شوی بهترین کار است و در کاری که خیر است حاجتِ به هیچ استخاره‌ای نیست. حاصل کلام: دل به عشق دادن یک مصلحت خیر است و در این باره معطلی برای استخاره زدن و تأخیر جایز نیست.

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

ما را از اینکه عقل مانعِ عاشق شدن است و عشق را منع می‌کند نترسان. می‌ بیاور که در ولایت ما عقل، شحنه‌ای است که لیاقت و شایستگی کار را ندارد یعنی هیچ کاره است. مراد این است که در کارخانه عشق، عقل نفوذ ندارد.

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

از چشم خود سؤال کن که ما را چه کسی می‌کشد یعنی آن که ما را هلاک می‌کند چشم تو است. نه طالع گناهی دارد و نه ستاره جرمی مرتکب شده. پس این همه شکایت ما از چشم تو است و نه از طالع و ستاره.

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

آن جانان را همچون هلال ماه نو فقط با چشمِ پاک می‌توان دید؛ هر چشمی جلوه‌گاهِ آن ماه‌پاره نیست یعنی هرچشمی نمی‌تواند جلوه او را ببیند. یعنی او جسم لطیف است و برای دیدن جسمِ لطیف، چشمِ لطیف بایست.

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

راه رندی را غنیمت بشمار، زیرا این نشانِ رندی، چون راهِ گنج برای همه کس واضح و آشکار نیست یعنی این یک سعادت است که، چون دفینه برای هر کس میسر نمی‌شود.

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

گریه حافظ به هیچ وجه به تو تأثیر نکرد. از آن دل تو در شگفتم که در سختی کمتر از سنگ خارا نیست.


امیدواریم که از خواندن این غزل لذت و بهره کافی را برده باشید. خوشحال می‌شویم نظرات و خاطرات خود را در مورد غزل 72 از بخش دیدگاه‌ها با ما به‌اشتراک بگذارید.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 12

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا